شهید رمضانــعلی ذکـریــایی سراجیکلایی

جنبــش دانـــش آمـــوزی استان مازندران

شهید رمضانــعلی ذکـریــایی سراجیکلایی

جنبــش دانـــش آمـــوزی استان مازندران

شهید رمضانــعلی ذکـریــایی سراجیکلایی

آنچه ملاحضه می فرمائید در مورد شهید والا مقام رمضان علی ذکریایی سراجیکلایی از شهدای دانش آموز شهرستان جویبار می باشد که به همت اعضای جنبــش دانـــش آمـــوزی استان مازندران پژوهش و ارائه شده است . انشاءالله مورد قبول قرار گیرد.
نام پدر : نوروز علی
تاریخ تولد : 1343/04/24
تاریخ شهادت : 1361/04/16
محل تولد : جویبار
گلزار شهدای سراجکلاجویبار
نحوه شهادت : اصابت گلوله به سر
محل شهادت : مریوان
منتظر نظرات و پیشنهادات و اطلاعات شما هستیم.

وصیتنامه شهید رمضانعلی ذکریائی

شنبه, ۱۶ مرداد ۱۳۹۵، ۰۲:۰۴ ق.ظ

از کلیه برادران می خواهم که نماز را سبک نشمارند که امام می گوید : ((نماز کارخانه انسانسازی است .))

((اِنَّ ا.. اشتَرَی مِنَ المُؤمِنِینَ اَنفُسَهُم بِاَنَّ لَهُمُ الجَّنَه یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ ا.. فَیَقتُلُونَ وَ ذَلِکَ هُوَ الفَوزُ العَظِیم)) .

همانا خداوند جان و مال مومنین را به بهانه بهشت از ایشان خریداری نموده که در راه خدا جهاد میکنند . پس می کشند و خود کشته می شوند . این خود سعادت و پیروزی بزرگی است .

با درود به سرور آزادگان حسین بن علی (ع) و با سلام به رهبر کبیر انقلاب و بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران و با درود بر روان پاک شهدای به خون خفته کربلای جنوب و غرب کشور که با نثار خون پاکشان انقلاب اسلامی را بارور کردند و ما را از شر طاغوت و طاغوتیان آسوده ساختند .

 سلام بر شما خانواده عزیزم که چنین فرزندی را پرورش دادید . از حسین (ع) آموخت تا به جبهه جنگ برود و با کومله و دموکرات کثیف و خائن درگیر شود . من نه برای ماجراجویی ، بلکه به خاطر رشد فکری خودم در راه خدا به جبهه رفتم . پروردگارا زندگی ام را به شهادت ختم کن .

مادر مهربانم ! اگر من شهید شدم ، هر چند شهادت نصیب هر کس نمی شود ، برایم گریه نکن که دشمن شاد می شود . نمی خواهم بگویم اصلاً گریه نکن . گریه کن ، اما یاد آموزگار ما امام حسین (ع) باش که با لب تشنه در هوای گرم کربلا سرش را از بدن جدا کردند .

مادرم ! گریه کن برای شهید ، چون گریه بر شهید شرکت در حماسه او و موافقت و هماهنگی با روح اوست .

پدر و مادر مهربانم ! اگر جسدم به دست شما رسید ، مرا در قبرستان محل دفن کنید که قبرستان منتظر شهید است . اگر جسدم به دست شما نرسید ، گریه نکنید . پدر و مادرانی مثل شما زیادند ، که فرزندانشان را، این دمکرات ها تکّه تکّه کردند . اما این را بدانید اگر ما را با تبر تکّه  تکّه کنند ما زنده ایم ، چون مکتب ما اسلام و کتاب ما قرآن و آموزگار ما حسین (ع) است .

پدر عزیزم که رنجها کشیدی تا مرا بزرگ کردی ! از تو معذرت می خواهم که در پیری عصای دست تو نگردیدم . امیدوارم مرا ببخشی . در آرزوی شهادت و به امید جهاد در راه خدا و امام و امت به جبهه می روم .

از کلیه برادران می خواهم که نماز را سبک نشمارند که امام می گوید : ((نماز کارخانه انسانسازی است .)) برادرانم زلفعلی و کرمعلی ! می دانم که به خاطر از دست دادن برادر ناراحت هستید ، اما برادرتان زنده است .

خواهرم زینب ! زینب وار با ناملایمات دست و پنجه نرم کن .

خواهرم خاور ! من همسنگر شوهرت بودم ، اما خطاب به تو می کنم که فرزندت منصوره را طوری پرورش بده که ادامه دهنده راه شهدای ما باشد .

پیام من به برادران انجمن اسلامی توحید سراجکلاء این است که همیشه گوش به فرمان ولایت فقیه باشند و مبارزه با منافقین را فراموش نکنند . از برادران می خواهم هر کار زشتی که از من سر زد مرا ببخشند . وقتی ازدواج می کنند ازدواج اسلامی یعنی ، عروسی آنها در مسجد همراه با سخنرانی انجام گیرد .

از خواهران انجمن اسلامی میخواهم که خواهرم آذر را به کتابخانه برای تبلیغات ببرند تا راهم و هدفم را دنبال کند .

امروز پنجشنبه 14/3/1361 ساعت هشت و ده دقیقه و چهل ثانیه وصیت خود را نوشتم . آنرا یکی از برادران انجمن اسلامی توحید سراجکلا بعد از شهادتم قرائت کنند .

((والسلام))

۹۵/۰۵/۱۶ موافقين ۰ مخالفين ۰
میثم میثم

نظرات  (۰)

هيچ نظري هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی